نه شرکت و نه تحريم

نه شرکت و نه تحريم
گزينه سوم: «دادن راي مخالف»

عمار ملکی
ammarmaleki@yahoo.com

1. وضعيت انتخابات رياست جمهوري دوره دهم در ايران برای بسياری از منتقدان و مخالفان و آرای خاموش يک مساله بغرنج است زيرا که آنها را گرفتار چگونگي انتخاب بين دو گزينه ايراددار ميکند. در انتخابات رياست جمهوري پيش رو بسياري از افراد نه خواستار ادامه رياست جمهوري فعلی (احمدي‎نژاد) هستند و نه به انتخاب يکي از گزينه‎هاي مابين موسوي، کروبي و رضايي علاقه‎اي دارند. اين عده از سويي نميخواهند در انتخابات شرکت کنند زيرا که کانديد مطلوبشان اجازه حضور ندارد و از سوي ديگر ميخواهند که از پيروزي احمدي‎نژاد که ميزان راي مشخصي دارد جلوگيری کنند. در عين حال، عده‎اي از طرفداران کانديداهاي اصلاح طلب دايما با شعار «عدم راي دادن مساوي با راي به احمدي نژاد»، ميخواهند که علاقمندان به عدم شرکت را در محضور اخلاقي براي شرکت در انتخابات بنفع يکي از دو کانديداي اصلاح‎طلب قرار دهند. اگر چه که بسياري از طرفداران دو کانديدای اصلاح‎طلب، تنها براي انتخاب نشدن رييس جمهور فعلي قصد راي دادن به يکي از آنها را دارند. خيلی از آنها ترجيحي بين اين دو ندارند و کانديداهاي موجود را مطلوب نميدانند.

2. طبق قانون انتخابات رياست جمهوري، کانديدي برنده انتخابات در دور اول ميشود که بيش از نصف آراي ماخوذه را کسب کند. ميزان درصد راي هر کانديدا برابر است با نسبت تعداد راي شخص به کل آراي ماخوذه. آراي ماخوذه مجموع آراي صحيح و آراي باطله مي باشد.(ماده 28 قانون انتخابات رياست جمهوری) از اين رو اگر آراي باطله انتخابات افزايش يابد، مخرج اين کسر بزرگ شده و درصد آراي کسب شده کانديداها کاهش مي‎يابد.
در نتيجه با دادن راي باطله ميتوان احتمال پيروزي همه کانديداها از جمله رييس جمهور فعلي را در دور اول کاهش داد، در حاليکه به هيچ يک از کانديداها نيز راي نداد. دادن راي باطله، لطف بزرگ ناراضيان و تحريميون به اصلاح‎طلبان در کاهش آراي رقيبشان خواهد بود و توپ را به زمين آنها براي حفاظت از اين آرا خواهد انداخت.

3. ممکن است تصور شود که ازدياد آراي باطله احتمال تقلب در انتخابات به نفع رييس جمهور فعلي که مجري انتخابات نيز هست را افزايش ميدهد، اما اتفاقا اين مساله باعث کاهش امکان راي سازي براي تقلب خواهد بود. زيرا که هر يک راي باطله، امکان حضور يک راي تقلبي را کم مي‎کند. اما نگراني از خواندن آرا باطله بنفع ريس جمهور فعلي، مثل نگراني از خواندن آرا صحيح ديگران بنفع او مي‎باشد و ربطي به دادن راي باطله يا صحيح ندارد. به هر حال وظيفه حفاظت و صيانت از آرا بر عهده کانديداهاي اصلاح‎طلب است که در انتخابات ذينفع هستند و هر نوع تقلب در انتخابات منجر به شکست آنها ميشود. از اينرو از آراي باطله نيز مانند آراي صحيح بايد حفاظت شود و تعداد آنها درست اعلام شود در غير اينصورت مخرج کسر کوچک شده و به ضرر کانديداي اصلاح‎طلبان خواهد بود و موجب شکست آنها خواهد شد. اين مساله خود بزرگترين آزمون و محک براي کانديداهاي اصلاح طلبان براي حفاظت از راي و حقوق مردم که شعار آنرا داده اند، خواهد بود.

4. اينکه روي کاغذ راي چه نوشته شود و تنها به خط زدن آن و يا نوشتن نام يک شخص نمادين اقدام شود، به همت و تحرک احزاب منتقد و نيروهاي دگرانديش برميگردد که تا چه حد بخواهند با حمايت از اين گزينه و اعلام نام يک کانديداي نمادين، به اين حرکت جنبه يک اعتراض مدني و مسالمت آميز را ببخشند. آنچه مهم است براي کاهش احتمال تقلب، برگه راي هرگز نبايد سفيد گذاشته شود. اين حرکت به شخصيتهاي مخالف و دگرانديش که حق داشتن کانديدا در انتخابات را ندارند، اين فرصت را ميدهد که با حضور انفرادي و يا دسته جمعي خود در پاي صندوقهاي راي، با رسانه هاي داخلي و بين‏المللي مصاحبه کرده و اهداف خود را از آمدن به پاي صندوق راي و دادن راي باطله اعلام نمايند. اين اهداف ميتواند شامل نه گفتن به رييس جمهور فعلي، مطلوب ندانستن کانديداهاي موجود و اعتراض به عدم آزادي انتخابات و رد صلاحيت کانديداهاي مستقل باشد. دادن راي باطله ميتواند مخالفان وضع موجود و تحريميون را به جاي نشستن در خانه، به سر صندوق راي و عرصه عمومي آورد و يک اعتراض مدني و مسالمت‎آميز باشد.

5. با توجه به اينکه راي گيري، مخفيانه انجام مي‎شود و دادن راي باطله نيز حق قانوني هر کس مي‎باشد، هيچ کس نميتواند ناراضياني که راي باطله ميدهند را تهديد کند يا آزار برساند. از سوي ديگر با توجه به اينکه در روز انتخابات سعي ميشود که فضاي کشور آرامش داشته باشد، حضور مخالفان و دگرانديشان در سر صندوق‎هاي راي نميتواند با محدوديت يا مشکلي مواجه شود. همچنين اصلاح طلبان نيز که خواستار کشاندن انتخابات به دور دوم هستند، منطقا بايد از حضور مخالفان و دادن راي باطله آنها استقبال کنند.

6. اگر گزينه دادن راي باطله، با حمايت طيفي از نيروهاي طرفدار عدم شرکت در انتخابات و نيروهاي خواهان عدم انتخاب احمدي‎نژاد در دور اول مواجه شود و شمارش آرا به طور درست و سالم انجام پذيرد، تعداد آراي باطله ميتواند وزن تقريبي اين جريان اجتماعي که خواهان تغيير وضع موجود و در عين حال عدم انتخاب کانديداهاي حاضر هست را نشان دهد. اين جريان نماينده بخشي از شهروندان ايراني خواهد بود که از وضع موجود ناراضي است و خواستار حضور کانديداي ديگري غير از گزينه هاي منتخب شوراي نگهبان است. تعداد بالاي اين آرا ميتواند حاوي پيام مهم و معناداري به مقامات جمهوري اسلامي باشد.

7. شايد سوال مهم اين باشد که در اين پيشنهاد تکليف دور دوم چه ميشود؟ ممکن است انتقاد شود که اگر در نهايت مجبور باشيم که در دور دوم بنفع کانديدايي از اصلاح طلبان راي دهيم چرا از دور اول اينکار را نکنيم؟ پاسخ اينست که در هر شرايطي بايد به تناسب پتانسيل آن عمل نمود و در ضمن کار فردا را به امروز نيانداخت. اينکه آيا حتما انتخابات بدور دوم کشيده ميشود و در دور دوم چه کساني حضور خواهند داشت هنوز بر کسي معلوم نيست. اگر اصلاح طلبان بتوانند از تعداد آراي باطله حفاظت کنند و تعداد اين آرا زياد باشد، در دور دوم کانديدايی از اصلاح‎طلبان که نياز به اين آرا دارد، بايد به مطالبات اين گروه پاسخ دهد و حتي با شخصيتهاي حامي اين جريان وارد مذاکره شود. در صورت راهيابی احمدی نژاد به دور دوم، اين هنر اصلاح‎طلبان بايد باشد که بتوانند اعتماد و راي اين گروه را براي پيروزي نهايي بدست آورند.
بهرحال عليرغم زياد يا کم بودن آرا باطله، انتخاب کنندگان اين گزينه چيزي را از دست نميدهند و بطور مستقل عمل کرده‎اند. حداقل در دور اول اعتراض مدني خويش را نشان داده‎اند و در بين گزينه‎هاي «انتخاب يکي از کانديداهاي موجود» و يا «پيروزي احمدي نژاد»، هيچکدام را انتخاب نکرده اند. يقينا حرکت مناسب در دور دوم، ميتواند با توجه به شرايط، بعد از مشخص شدن نتايج دور اول، تحليل و ارائه شود.

8. کسانيکه به طور قطعي و با علاقه ميخواهند به يکي از کانديداهاي اصلاح‎طلب راي دهند، مخاطب اين گزينه نيستند ولي کسانيکه موسوي و کروبي را گزينه مطلوبشان نميدانند و در رای دادن به آنها مردد هستند و در عين حال نميخواهند که احمدي نژاد در دور اول پيروز شود، اين پيشنهاد ميتواند گزينه سوم باشد. همچنين براي کسانيکه طرفدار عدم شرکت در انتخابات غير آزاد هستند (يا باصطلاح تحريميون)، اين گزينه ميتواند قابل تامل باشد زيرا با دادن راي باطله جهتدار و از روي تحليل، تاييدگر هيچ امر نادرستي نيستند بلکه به شکلي معنادار و مدني اعتراض خويش را نشان مي‎دهند.
نقد طرفداران تحريم به اين روش شايد اين باشد که با اين کار درصد ميزان مشارکت را بالا ميبريم. اما آيا ميزان مشارکت 80 درصد با آرای باطله 20 درصد، اعتراض معنادارتر و فعالانه‎تری نسبت به ميزان مشارکت 60 درصدی و بدون آرا باطله نخواهد بود؟
اين گزينه، کساني که احساس ميکنند با اين کار شناسنامه‎شان آلوده به مهر انتخابات ميشود را نميتواند توجيه کند.

9. اين پيشنهاد که گزينه «دادن راي مخالف (باطله)» ناميده مي‎شود در مجموع داراي اين مزيتهاست:
- حفظ هويت مخالفت با وضع موجود ،
- راي ندادن به هيچ يک از کانديداهاي موجود،
- کمک به انتخاب نشدن احمدي نژاد در دور اول،
- کمک به کاهش امکان رای سازی،
- شرکت اعتراضي در فرآيند انتخابات،
- امکان حضور فعالانه دگرانديشان در روز راي گيري،
- سنجش استقامت اصلاح طلبان در صيانت از آرا،
- استفاده از فرصت طرح مطالبات بيشتر در دور دوم.
 

[کد مطلب: 1209] [تاريخ انتشار: سوم خرداد ۱۳۸۸ برابر با بيست و چهارم مه ۲۰۰۹] [ نسخه مناسب چاپ ]
تقسيم با ديگران:

در زمینه‌ی انتشار نظرات کاربران گرامی رعایت چند مورد ضروری است
  • لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
  • «پيک ايران» مجاز به ویرایش ادبی نظرات کاربران است
  • مطالبی که حاوی کلمات رکيک، غير اخلاقی و يا توهين به ديگران باشد منتشر نميشوند
  • نظراتی که پیرامون این خبر نباشد منتشر نمیشود
  • نطرات حاوی لينک منتشر نميشوند
نام: (الزاميست)
نظرات شما (حداکثر تعداد حروف با احتساب فاصله بين حروف 1000 حرف ميباشد):

Captcha
اعدادی را که در تصویر بالا می بینید (بدون فاصله گذاشتن میان آنها) در باکس زير وارد کنید و سپس دکمه ارسال را کليک کنيد
نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ سوم خرداد ۱۳۸۸ برابر با بيست و چهارم مه ۲۰۰۹ ، 19:40:15 توسط agha daee
اقاى مالكى درواقع يك زحمتى بخودت دادى براى اين نوشتارشيوا!!اماهمش الكى الكى(شايدهم كلكى كلكى)٠
نوشته شده در تاريخ سوم خرداد ۱۳۸۸ برابر با بيست و چهارم مه ۲۰۰۹ ، 14:32:12 توسط حجت
جناب مالکی، مقاله شما با قلم شـیوا براین مبنا نوشته شـده که انتخاباتی در کار است و شمارش آرائی . هیئت نظارتی و چنین چیزائی که در جمهوری اسلامی نه دارای محتواست و نه معنی. این انتخابات نیست و انتصابات است و نتیجه اش از قبل تعیین شـده. این حکومت باید از ریشه کنده شـده و بزباله دان ریخته شـود و شـر آخوند و ریشه آخوندیسم بخصوص آخوندیسم شیعه از بیخ بخشکد و بچاه جماران فرو رود و آن چاه پر از بتون مسلح شـده تا کسی از آن بیرون نیاید. هرکس انتصاب شود منشی رهبر است و برای ملت هیچ فرقی ندارد و بهتر که احمدی نژاد باشد تا سـرنگونی و پاشیده شدن این حکومت زود تر باشد، هرچند قرائن نشان میدهد که موسوی مورد نظر رهبر است و حمایت از احمدی نژاد یک نوع شـامورتی بازی آخوندی است. لطف کنید به نظریات خوانندگان همین سـایت مراجعه فرمائید تا خدای نا کرده اشتباهاً نظراتتان انحرافی تلقی نشود.