عواقب نداشتن رهبر و مزایای داشتن آن



ن- ناصر
حالا که مشخص شد که جنبش ایران نه رهبر دارد و نه شورای رهبری ،طبیعتا باید عواقب آنرا حدس زد حال چه با داشتن رهبر یا بدون آن - بخصوص که حال بخوبی میدانیم آن زمزمه های ائتلاف به هر شکلش، از ابتدا به ساکن پیشنهاد بیموردی بوده و میبینیم که حتی تمایل رهبری و یا دادن فراخوان/ بخصوص فراخوان جهانی از بین رفته است.

با وجود اینکه گفته میشود جنبش عمودی نیست و افقی است و چه بسا امتیازی محسوب شود ولی به دللایل مختلف اگر این جنبش به موقع و درست هدایت نشود ممکن است به هرز رود و تا مدتی نتواند سر بلند کند ، که این به معنای پایمال شده خون کشته شدگان و طولانی شدن راه مبارزه ، که در پایان این مقاله نیز بدان اشاره میشود.

از آنجا که نمیتوان هیچ حکومتی را با توجه به قساوت و ترفند های شیطانی رژیم و شتشوی مغزی ماموران و طرفدارانش به طرق مختلف با هیچ حکومت دیگری مقایسه کرد- از جمله اعتراف گیری های کذایی و کشتن کودکان و ربودن اجسادشان و تهدید خانواده ها، و تکست های تهدیدی و اعدام و ربودن معترضان و تیر اندازی به چشم معترضان و صدها ترفند دیگر، نمیتوان دست روی دست گذاشت و انتظار داشت جنبشی را که در حال حاضر موقتا سرکوب شده را تنها گذاشت به این خیال که جنیش بدون رهبر هم به سر انجام میرسد و خود را با کشورهایی که انقلابشان بدون رهبری به نتیجه رسیده مقایسه کرد.

این خیال خامی بیش نیست- هر چه مسیر مبارزه بدون شکل گیری یک رهبر طولانی تر شود ،خطر فرسوده شدن و از پا درامدنش بیشتر میشود ،آنهم با بدتر شدن روز بروز وضع اقتصاد وو خالی شدن سفره مردم - دلیلش هم همانطور که اشاره شد تا بیخ دندان مسلح بودن رژیم و بی رحمی بی مثالش و داشتن ده ها سازمان موازی مانند گشت ارشاد و بسیج و پلیس و پاسدار و فاطمیون و زینبیون و هیئتی ها و ده ها سازمان عریض و طویل که مانند قارچ در اقصی نقاط ایران کشور رشد کرده اند و برا ی هر کدام بودجه های کلان و سرسام اور تعین شده است ، در حالیکه برعکس، نه جنبش ما برنامه ای دارد و نه رهبر و نه مدیریت و نه بودجه و نه سازمان و سازماندهی مشخصی -پس صرفا با دست خالی، و انتظار داریم رژیمی که مانند اختاپوس در همه ارکانهای جامعه حتی تا بیرون مرزهای ایران پنجه خونینش را انداخته خود بخود به زانو دراید، آنهم با اگاهی از اینکه کشورهای دیگر غربی و شرقی هر کدام طبق منافع خود ممکن است نهان و آشکار با رژیم ایران روابط حسنه داشته باشند و بجای تحریم های گسترده و یا قطع ارتباط ، سعی در همکاری و کمک رسانی به رژیم آنهم در همین اوضاع برامده باشند و یا صرفا به تحریم صوری چند شخص اکتفا کنند.

و خوب میدانیم وقتی کشورهای غربی با مقامات ایران برای هر گونه مذاکره پشت میز مینشینند معنایش چیست- معنایش کمک مالی رساندن به این رژیم به بهانه نظارت برنامه های اتمی و موشکی که میتوانست با داشتن یک رهبر مدبر همه این نشست و برخاست ها روندی معکوس داشته باشد یعنی بجای کمک به رژیم- میتوانست کمک به جنبش مردم ایران برای سرنگونی رژیم باشد که هزینه اش را از میکند .
حال که اگر این جنبش، رهبری چون زلنسکی داشت و لباس رزم را یک لحظه از تن در نمیاورد و در خانه نمی نشست و به چند توییت بی خاصیت اکتفا میکرد و به زندگی روزمره خود میپرداخت - و یا فراخوانهای ناپخته ای که آنهم بدون در نظر گرفتن اوضاع کساد کسبه - نه حتی قشر کارمند- اکتفا میکرد،یعنی بدون در نظر گرفتن اینکه مثلا دادن فراخوانهای سه روزه برای اعتصاب و تظاهرات به معنی فشردن گلوی قشر کارگر و کسبه ، آنهم بدون هیچ پشتوانه مالی و کمک رسانی به اعتصاب کنندگان که امکانش با توجه به کنترل افسار گسیخته رژیم ، امری محال بوده و هست -

ولی یک امر یقین است و آن آستین بالا زدن کسانی که دلشان براستی برای ایرا ن میطپد آنهم بدون اما و اگر و عذرهای ناموجه و من دراوردی ، و پا در میدان مبارزه نهادن، که خوب میدانیم خطر چندانی هم برایشان ندارد و یقینا این شکل گیری رهبری موقتا باید در از خارج از کشور و البته با هماهنگی با داخل صورت گیرد بخصوص که میدانیم اپوزیسیون خارج از کشور از داشتن یک مدیریت منسجم و متشکل رنج میبرد و حتی میرود که به تحلیل رود - و میدانیم که شکل گیری رهبری در داخل ایران شکل بگیرد در حال حاضر امریست محال زیرا در نطفه خفه خواهد شد و با شدیدترین سرکوبها و بگیرو ببند ها مواجه میشود .

و کیست که نداند شکل گیری رهبری یعنی بستن دست کشورهای غربی برای هرگونه مذاکره برای کمک رسانی به دستگاه کشتار رژیم و همچنین فراخوانهای حساب شده ،آنهم نه اعتصابهای طولانی سه روزه، که از توان مردم بخصوص کسبه خارج است و قشر کارمند هم در آن شرکت نکمیکند - بلکه فراخوانها و اعتصابات یک روزه - آنهم با اطلاع رسانی از روزهای قبل ، نه مانند بعضی از فراخوانها که صبح بیدار میشوی و ناگهان میبینی فراخوان داده شده-! زیرا فراخوانها اگر از روزهای قبل داده شود ، حس تعلیق و آماده باش و احساس خطر را برای رژیم بیشتر میکند و همین تعلیق و آمادگی روزمره ، میتواند دستگاه سرکوب را به اضطراب و فرسودگی بیشتر بکشاند.

یقنا جنبش بدون رهبری میتواند طمع کشورهای غربی را در رساندن نفت و گاز از طرف رژیم را به آنها آنهم در شرایطی که اروپا از کمبود سخت گاز و بنزین بسختی رنج میبرد بیشتر و بیشتر میکندو دلیلی ندارد که آنها به جیب خودشان و مردم خودشان بیشتر از مردم ما اهمیت بدهند-و در مورد آمریکا نیز احتمال مذاکره و کمک رسانی را فقط یک رهبر فعال ،و نه خانه نشین میتواند از بین ببرد.

همانگونه که دیدیم چگونه فشار تظاهر کنندگان خارج از کشور رابرت مالی را به تغییر موضع خود و به نوعی پوزش از مردم وادار کرد که متاسفانه باآرامتر شدن موقتی اوضاع ایران؛ مجددا زمزمه مذاکره رو به افرایش است و باید قبل از آنکه این اتحاد شوم رخ دهد جلوی آنرا گرفت و مستلزمش وجود یک رهبر پویا و مدبر است.

رهبریت یعنی پا به پای مردم آنهم بطور روزمره و با نهاد ها ی کشورهای دیگر نشست و برخاست کردن و فشار بر آنها با پشتیبانی میلیونی مردم و عرصه را بر آنها برای مذاکره با رژیم تنگ تر کردن و در نهایت به رسمیت شناختن جنبش و قطع روابط با رژیم- ولی تصوری غیر از آن کاملا واضح و قابل تصور است-

متاسفانه مساله دیگر شانه خالی کردن از زیر رهبری- از هر طرف- نیست ، بلکه بی تفاوت بودن کسانی است که در این شرایط بحرانی مردم ما را تنها گذاشتند و خود را از دغدغه رهبری کنار کشیدند، در حالیکه میدانیم که خلع رهبری میتواند جنبش را از تک و تاب بیندازد که در واقع تا حدی اینگونه شد ، در حالیکه براحتی میشد همه بازی را مانند زلنسکی تغییر داد و با درایت زمام امور را در خارج و چه بسا در داخل کشور در دست گرفت که آنهم تنها به شرط پا در میدان گذاردن است .

 
فیلمها و خبرهای بیشتر در کانال تلگرام پیک ایران
[کد مطلب: 259625] [تاريخ انتشار: ششم دی ۱۴۰۱ برابر با بيست و هفتم دسامبر ۲۰۲۲] [ نسخه مناسب چاپ ]
تقسيم با ديگران:

در زمینه‌ی انتشار نظرات کاربران گرامی رعایت چند مورد ضروری است
  • لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید
  • «پيک ايران» مجاز به ویرایش ادبی نظرات کاربران است
  • مطالبی که حاوی کلمات رکيک، غير اخلاقی و يا توهين به ديگران باشد منتشر نميشوند
  • نظراتی که پیرامون این خبر نباشد منتشر نمیشود
  • نطرات حاوی لينک منتشر نميشوند
نام: (الزاميست)
نظرات شما (حداکثر تعداد حروف با احتساب فاصله بين حروف 1000 حرف ميباشد):

Captcha
اعدادی را که در تصویر بالا می بینید (بدون فاصله گذاشتن میان آنها) در باکس زير وارد کنید و سپس دکمه ارسال را کليک کنيد
نظرات خوانندگان
نوشته شده در تاريخ هشتم دی ۱۴۰۱ برابر با بيست و نهم دسامبر ۲۰۲۲ ، 10:24:58 توسط آرمان ایرانی
سعید خان، خب اگر امثال جنابعالی دیدید یا میدانید رهبری به قول شما" خیزش عمومی" در داخل ایران با چه کسی یا کسانی یا گروهی است لطف و عنایت کنید تا ما بیسوادهای سیاسی هم آنرا بشناسیم، بجای اینکه توهین کنید! میگن حقیقت تلخه که در واکنش سعید میبینیم، چون ن. ناصر با استدلال و دلایل منطقی برشمرده که عواقب نداشتن رهبری چیست و داشتن رهبر چه مزایایی دارد؟ شما مودبانه هم میتوانید نظر خودتان را در تایید یا رد نظرات نویسنده بیان کنید تا تبادل نظر شود بجای تهمتی که میزنید شارلاتان یا کلاش سیاسی است. یا میخواهید بگوئید جنبش معترضین به رهبری زنان ایرانی است؟ یا دانشجویان جنبش را هدایت میکنند؟ دانش آموزان؟ هنرمندان؟ ورزشکاران؟ کارگران؟ توجه کنید در راس جنبش نه گروه های شرکت کننده در جنبش! یا شما تا حالا در طول صد روز از عمر جنبش یک جمعیت زنان مثلا پنجاه هزارنفری دیدید که به خیابان آمده باشند با اینکه زنان ایران بیشترین حق شان پایمال شده و محروم ترین هستند. در جنبش سبز ۸۸ عکس هایش هستند که در تهران حدود چهار میلیون به خیابان آمده بودند که رهبری جنبش آنرا فراخوان داده بود. کجایند نصف جمعیت ایران زنان؟؟؟؟
نوشته شده در تاريخ هفتم دی ۱۴۰۱ برابر با بيست و هشتم دسامبر ۲۰۲۲ ، 22:26:25 توسط سعید
ن - ناصر! در یک کلام و خلاصه اگر کسی رهبری و سازمان‌یافتگی را در این صد روز خیزش عمومی " نمی‌بیند" یا کلاً بیسواد سیاسی است. یا شارلاتان و کلاش سیاسی.
نوشته شده در تاريخ هفتم دی ۱۴۰۱ برابر با بيست و هشتم دسامبر ۲۰۲۲ ، 20:10:46 توسط آرمان ایرانی
چه عجب یک نوشته مغز دار از یک نویسنده با مغز و خوشفکر! شخصا در همین قسمت نظرات چندین بار به ضعیف شدن جنبش یا انقلاب نوظهور بدون رهبر هشدار دادم و عواقبش را برشمردم که اشتراک نظرات با نویسنده متن بالا دارد، ولی متاسفانه اپوزیسیون خارج نشین بعد از ۴۴ سال هنوز در کفشهای کودکی بسر میبرد و دارند بر سر لحاف ملا با هم دعوا میکنند. مثل آلمانی هم آوردم وقتیکه خرسی مثل ج.ا. ما را تهدید به مرگ میکند، آلمانی میگه، اول با هم متحدانه خرس وحشی را زمین میزنند بعدا سر تقسیم پوستش با هم دعوا میکنند. شاید هم همگی منتظرند تا خرس بزرگ وحشی ج.ا. ملارهبر خامنف سرش را بزودی بر زمین بگذارد و بمیرد آنوقت فرجی باشد برای تغییر رژیم؟ با اینکه کارنامه رژیم اسلامفاشیستی ملاها اینقدر سیاه و ننگین است در همه زمینه ها و شرایط برای انقلاب هم مهیا است باز انگشت به دهان ماندیم و کمتر ابتکار عملی داریم. از چند دسته گی اپوزبسیون فقط رژیم ملائی منفعت میبرد، ولی متاسفانه در اپوزیسیون هم اینقدر نیروهای خراب هستند که اتحاد عمل با آنها هم راحت نیست مثل مجاهدین خلق، کمونیستها و... همگی ضد دمکراسی و قدرت طلب نه ایران ساز! حیرانیم!